از عاشقی دوری اگر نکن بازیگری
از فکر بردن دلم ای کاش که بگذری
تازه رسیده ام به این آرامشی که دارم
برپا نکن در دل من آشوب دیگری
همدل اگر که نیستی نشکن دل مرا
مرهم اگر نمیشوی زخم نزن دل مرا
نمی دونی نمیدونی
تو که حال منو نمیدونی
نمی مونی نمیمونی
عاشق میشی اما نمی مونی
درد دل مرا اگر فریاد نمی شوی
راه نجات من از این بیداد نمی شوی
عاشق شدن تنها فقط دل باختن که نیست
با شیرین شیرین گفتنت فرهاد نمی شوی