مثل یه بهمن که به نرمی یه خزه به وقوع میپیونده
من احساس نامحسوس از دست دادنم که نرم و آروم می خزه و میاد
من اون خاطره ای هستم که نمیتونی از ذهنت بیرونش کنی
اگه الان تو رو رها کنم
آرزو خواهی کرد که ای کاش جای دیگه ای بودی
من سفره ماهی ام
من شپش ام
من یه عکس هستم که
اونها توی خونه ی سوخته ی تو پیداش کردن
من صدای پولشویی توی مجرای تخلیه ام
من یه بسته دروغ ام
اون عزیزی هستم که تو رو سر عقل نگه میداره
دروازه های بهشت بازِ باز اند
خدا کمکم کنه عزیزم، چون من اینجا گیر افتاده ام
احساس میکنم زنده به گور شدم
من خط آخر از یه شوخی ام
من توی توهم و خیال ام
و مثل زرده یه تخم مرغ این طرف و اون طرف میریزم
من اون فکر هایی هستم که خجالت میکشی با کسی به اشتراک بذاریشون
و من اون بویی هستم که تو
سعی میکنی از روی موهات پاکشون کنی
دروازه های بهشت بازِ باز اند
خدا کمکم کنه عزیزم، من این تو گم شده ام
احساس میکنم زنده به گور شدم
احتمالات بی حد و مرز اند
یه چیزی(اطلاعاتی) بیشتر از این بهم بده
یه راهنمایی کوچیک، قول میدم که هدرش ندم
من اون نوزادی هستم که به خواب میره
بین این رعد و برق های طوفانی
من یک پیچ تند و ناگهانی و کاملاً غیر منتظره ام
من عشق واقعی تو هستم که با کس دیگری میخوابه
من حس انتقام و کینه توزی تو ام
عزیزم من زندگی ام، خودِ خودِ زندگیه شیرین ام
???????????? Telegram: @Nightsrainbow????????????