قلبام را میشناسی
تو آن کسی هستی که رویاهایم را در بالینام حفظ میکنی
همچون پرندگان
تو به رویاهایم جرات پرواز میدهی
در آینه،
عشق ما خواهد بود
آن نگاه خیرهای که از خلال آن میتوانم بفهمم که قلبات میتواند حالت صورتام را بفهمد؛
هدیهای که تو به کلمات بخشیدی، قابل جبران نیست؛
چشمان تو هستند که فقط میگویند و میگویند
دیدگاه تو بوم نقاشی است
آسمان من است
منقوش از ستارههای درخشان است
قطبنمای دریاهاست
فانوسی که میدرخشد
اکنون جهان رنگارنگ را میبینم
و بینشهای منقوش آرزوی عشقمان را؛
احساس میکنم که قلبات خیلی به من نزدیک است
در برههای پایانناپذیر و بیزوال
تو ترسهایم را درک میکنی
و پیوسته یاریام کردی که بر آنها غلبه کنم
تو به من عشق و شجاعت بخشیدهای
در شرایط سخت
به درون خورشید سفر میکنم
نور را دنبال میکنم
گذشته را پشت سرم میگذارم
و رویاهایم را بر پشت بالهای تو به پرواز در میآورم
تا همیشه با تو
قلبام را میشناسی
طوری حفظش میکنم که گویی تو رویاهایم را در آغوش گرفتهای
و همچون کودکان
تو به آن شجاعت راه رفتن میبخشی
در آینهای که عشق ما از خود دارد
چشمان تو انعکاسدهنده حقیقت است
و در دروناش، نظارهگر راه سرنوشتام خواهم بود
دیدگاه تو بوم نقاشی است
آسمان من است
منقوش از ستارههای درخشان است
قطبنمای دریاهاست
فانوسی که میدرخشد