رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
اینقدر دلم میخواد بگم تو مال منی
اما انگار یه چیزی مانع این میشه
رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
تو اجازه بده تا به تو نزدیک بشم
عزیزم من دیگه نمیتونم منتظر بمونم
رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
اینقدر دلم میخواد بگم تو مال منی
اما انگار یه چیزی مانع این میشه
تو احساسات من رو هدایت می کردی
با نُت های غمگین من رو جریحه دار کردی
اون روزهایی که با هم گذروندیم
بگو برای کی بودن
اما من شنا کنان ، همه چیز را فراموش کردم
رو در رو ایستاده ایم
سخته گفتنش اما دیگه من دیوانه ات شدم
دیوانه لبهای مبهم تو
من دیگه فراموش کردم، از چی میگفتم
مثل این که همیشه اینکار رو میکنم
آخه من نمیتونم طولانی (مدت) از تو ناراحت باشم
تو که اینو میدونی ، عزیزم
بیا نزدیک تر, فقط بغلت کنم
و بقیه چیزا همش بیخوده
ما یاد میگیریم پرواز کنیم
اگر به هم اعتماد کنیم
اگر بهم اعتماد کنیم
رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
اینقدر دلم میخواد بگم تو مال منی
اما انگار یه چیزی مانع این میشه
رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
تو اجازه بده تا به تو نزدیک بشم
عزیزم من دیگه نمیتونم منتظر بمونم
رُزهای آسمانی, همه جا سردی
اما من نگاهتو میبینم و این منو دیوانه میکنه
اینقدر دلم میخواد بگم تو مال منی
اما انگار یه چیزی مانع این میشه