نوازش
منو حالا نوازش کن
که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره
که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن
همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید
به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود
تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش
اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم رفتن
تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم
میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی
که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر آرومم
که از مرگ هم نمیترسم
تنم سرده ولی انگار
تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو میبندی
و این قصه تموم میشه...
هنوزم میشه عاشق بود
تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش
اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم رفتن
تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم
میدونم قسمتم اینه ...