current location : Lyricf.com
/
Songs
/
ناگهان [Nagahan] lyrics
ناگهان [Nagahan] lyrics
turnover time:2024-11-07 18:38:02
ناگهان [Nagahan] lyrics

ناگهان زنگ می زند تلفن، ناگهان وقت رفتنت باشد...

مرد هم گریه می کند وقتی سر ِ من روی دامنت باشد.

بکشی دست روی تنهاییش، بکشد دست از تو و دنیات.

واقعا عاشق خودش باشی، واقعا عاشق تنت باشد.

روبرویت گلوله و باتوم، پشت سر خنجر رفیقانت.

توی دنیای دوست داشتنی! بهترین دوست، دشمنت باشد.

دل به آبی آسمان بدهی، به همه عشق را نشان بدهی.

بعد، در راه دوست جان بدهی... دوستت عاشق زنت باشد!

چمدانی نشسته بر دوشت، زخم هایی به قلب مغلوبت.

پرتگاهی به نام آزادی مقصد ِ راه آهنت باشد.

عشق، مکثی ست قبل بیداری... انتخابی میان جبر و جبر.

جام سم توی دست لرزانت، تیغ هم روی گردنت باشد.

خسته از «انقلاب» و «آزادی»، فندکی درمیاوری... شاید

هجده «تیر» بی سرانجامی، توی سیگار «بهمنت» باشد.

Comments
Welcome to Lyricf comments! Please keep conversations courteous and on-topic. To fosterproductive and respectful conversations, you may see comments from our Community Managers.
Sign up to post
Sort by