به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز
کاری با دنیا ندارم
به تو گفتم خودم و می کشم و پر می زنم تو آسمونا
بگو گفتم یا نگفتم
بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من
بگو گفتم یا نگفتم
بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا روزگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
تیغ و می کشم رو رگهام می پاشه خونم رو عکسات
تنونه سدی بسازه رنگ چشمات سیل اشکات
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز
کاری با دنیا ندارم
به تو گفتم خودم و می کشم و پر می زنم تو آسمونا
بگو گفتم یا نگفتم
بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و تیغ و رگ دست و عکس پاره تو و من
بگو گفتم یا نگفتم
بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا روزگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
تیغ و می کشم رو رگهام می پاشه خونم رو عکسات
تنونه سدی بسازه رنگ چشمات سیل اشکات