من هیچ روستایی ندارم
من متعلق به جایی نیستم
بومی هیچ کشوری نیستم
جایی ندارم
با انگشتانم آتش را روشن می کنم
و با قلبم برای تو می خوانم
رشته های قلبم می گریند
من در آلامو به دنیا آمده ام
من در آلامو به دنیا آمده ام
من هیچ روستایی ندارم
من متعلق به جایی نیستم
بومی هیچ کشوری نیستم
جایی ندارم
آه، وقتی که آن ها می خوانند
و با سیاه بختی تو
زنانمان شما را می کشند