صد بار خواستم برم یه چیزی مانع شد
یه حسی گفت بمون دلم باز قانع شد
صد بار خواستم بگم برو بهم دل نبند
ولی قلب خودم از عشقت دل نکند
تو چشمات دلگرمیه تو اوج خستگی
نمیخوام امشبو با چشمات نه بگی
با چشمات نه نگو، با عشقم خونه شو
یه امشب مثل من توام دیوونه شو
داره میره بالا تبم، کنارمی آتیشِ تنم
بارون میاد الان عاشقِ با تو قدم زدنم
عالمی داره عاشق شدنم
منم عاشقِ تو منم
دلباختم به تو دلمو بردی
عاشقِ اینجور برد و باختنم
اسمش دلتنگیه این احساسم به تو
من حساسم به عشق، من حساسم به تو
امشب دلتنگتم عجیبه حالتم
من انگار عاشق صد و چند سالتم
انگار چندساله پیش یه جایی دیدمت
چه حالی داره دل برای دیدنت
برای بودنت اسیر خواهشم
یه عشقی با منه که ندیدم خوابشم
داره میره بالا تبم، کنارمی آتیشِ تنم
بارون میاد الان عاشقِ با تو قدم زدنم
عالمی داره عاشق شدنم
منم عاشقِ تو منم
دلباختم به تو دلمو بردی
عاشقِ اینجور برد و باختنم