فکر کنم دارم مغزم رو از دست میدم
تلاش میکنم بین خطوط باشم
انگار دارم از جایی فرار میکنم
چجوری همتون مثل هم میمونید؟
عزیزم،من،من فکر کنم یه چیزه متفاوتم
و با این مشکلی ندارم
من دیگه نمیتونم لبخند های مصنوعی بزنم
اون کثافت کاری میکنه مثل دیوونه ها برونم
من روی آیندم تمرکز کردم
اهمیت نمیدم به مبارزه برای چیزای دیگه
من با خودم بهترم
من با خودم بهترم
من به کس دیگری نیاز ندارم
من با خودم بهترم
خودم
نمیخوام جواب سوال هارو بدم
فقط شکرت تورو میخوام
این بهترین سطحه
نشونم بده چی زیرشه
من نگران درام نیستم
من اون کثافت رو تو مدرسه جا گذاشتم
من بیشتر نگران ویرگول هام
از بالا نگه داشتن باشما
اونو ازم دور کن
من جایزه هیزمن رو به خاطر انرژی بد گرفتم
یکدلی نیست،مخصوصا وقتی یه جور هِنِسی باشه
دوست های الکی به من میگن حالتمو بساز برو جنوب مثل تِنِسی
احمق باش بیا بیرون مثل
“اون کیه؟”
منظورم اینه،من سعی میکنم همه چیزو یهت بگم
من با خودم بهترم
من با خودم بهترم
من به کس دیگری احتیاج ندارم
من با خودم بهترم
خودم
من نمیدونم به کی اعتماد کنم
این روزا همه سایه ان
منو یه بار گول بزن،من تو کار خودمم
شانس دومی وجود نداره،عزیزم
اون یه کثافته که من دوست ندارم
لطفا نگو بله،نگو شاید
دیگه چی؟