عزیزم ، اکنون و پس از این
درباره خودم فکر می کنم و اینکه چه کسی می تونم باشم
و سپس تموم لحظات کاملی رو که زندگی کردیم ، خیال می کنم
تا زمانی که سیم های ویولونت رو ببُرم، اُه وای
اکنون ذهن من یه ذهن کوچولو تو خودش داره
و این مجبورم می کنه از خودم متنفر بشم
من مثل دینامیت منفجر می شم اگه نتونم تصمیم بگیرم ، عزیزم
سرم و قلبم منو دارن منو شکنجه می کنن ، آره
میون بازوان تو ذهنیتم رو گم کردم ، به سوی بی نهایت ها می رم ، آره
هنگامی که فرشته ها بهم بگن بدو ، و دیو ها نامش رو بذارن عشق ، اُه نه
سرم و قلبم ، من این وسط تکه تکه می شم ، آره
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
بهم بگو آره یا نه
بهشت می پرسم ، موندنی ام یا رفتنی ام ؟
تو دستم رو گرفتی وقتی من هیچی برای نگه داشتن نذاشتم
و اکنون من درحال گردش ام ، وای
اکنون ذهن من یه ذهن کوچولو تو خودش داره
و این مجبورم می کنه از خودم متنفر بشم
من مثل دینامیت منفجر می شم اگه نتونم تصمیم بگیرم ، عزیزم
سرم و قلبم منو دارن منو شکنجه می کنن ، آره
میون بازوان تو ذهنیتم رو گم کردم ، به سوی بی نهایت ها می رم ، آره
هنگامی که فرشته ها بهم بگن بدو ، و دیو ها نامش رو بذارن عشق ، اُه نه
سرم و قلبم ، من این وسط تکه تکه می شم ، آره
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
توی چهار راه وایسادم
قلبم رو با ایکس و او ها گذر می دم (اشاره به بازی"ایکس-او" یا همان "دوز" )
کدوم راه به بی نهایت منجر می شه ؟
وای-اُه-اُه-اُه-اُه ، فقط خدا می دونه
سرم و قلبم منو دارن منو شکنجه می کنن ، آره
میون بازوان تو ذهنیتم رو گم کردم ، به سوی بی نهایت ها می رم ، آره
هنگامی که فرشته ها بهم بگن بدو ، و دیو ها نامش رو بذارن عشق ، اُه نه
سرم ( سرم ) و قلبم ( قلبم )
من این وسط تکه تکه می شم ، آره
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا
لا-لا ، لا-لا-لا ( اُه )
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا ( لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا )
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا ( اُه آره )
لا-لا ، لا-لا-لا
لا-لا ، لا-لا ، لا-لا ، لا