برای پایان خوش من
برای پایان خوش من
بیا در موردش بحث کنیم
اینطوری مثل مرده ها به نظر نمیرسیم
آیا کاری بود که من انجام دادم؟
یا چیزی بود که تو گفتی؟
من رو آویزون نگه ندار
توی شهری که مرده
خیلی زیاد وقفه داشتم
روی چنین ریسمان غیر قابل اعتمادی - که ممکنه پاره بشه
تو تمام چیزهایی بودی که فکر میکردم میدونم
و من فکر میکردم ما میتونیم باشیم
تو همه چیز، همه چیزی بودی که من میخواستم
ما باید با هم بودیم،این رو تصور میکردیم، ولی از دستش دادیم
تمام خاطرات نزدیکم، دارن محو میشن
تمام این مدت تو تظاهر میکردی
برای پایان خوش من
برای پایان خوش من
تو دوستان احمق خودت رو داری
میدونم اونها چی میگن
میگن من پر دردسر و سخت هستم
اما اونها هم هستند
اما اونها منو نمیشناسن
به نظرت اونها تو رو هم میشناسن؟
تمام چیزهایی که تو از من پنهان میکنی
تمام خطاهایی که انجام میدی
تمام خطاهایی که انجام میدی
تو تمام چیزهایی بودی که فکر میکردم میدونم
و من فکر میکردم ما میتونیم باشیم
تو همه چیز، همه چیزی بودی که من میخواستم
ما باید با هم بودیم،این رو تصور میکردیم، ولی از دستش دادیم
تمام خاطرات نزدیکم، دارن محو میشن
تمام این مدت تو تظاهر میکردی
برای پایان خوش من
خوبه که میدونم اونجا بودی - خوبه که دیدمت
خوبه که طوری رفتار کردی که انگار اهمیت میدی
و کاری کردی که احساس کنم تنها کسی هستم -که توی زندگیت بودم
خوشحالم که همهاش رو داشتیم - اشاره به گذشته
ممنونم که سقوط من رو میبینی
و اجازه میدی بدونم که دیگه - کارمون - تموم شده
او همه چیز، همه چیزی بود که من میخواستم
ما باید با هم بودیم،این رو تصور میکردیم، ولی از دستش دادیم
تمام خاطرات نزدیکم، دارن محو میشن
تمام این مدت تو تظاهر میکردی
برای پایان خوش من
تو همه چیز، همه چیزی بودی که من میخواستم
ما باید با هم بودیم،این رو تصور میکردیم، ولی از دستش دادیم
تمام خاطرات نزدیکم، دارن محو میشن
تمام این مدت تو تظاهر میکردی
برای پایان خوش من