My Favourite Game [Persian translation]

نمیدونم دنبال چی هستی

هنوزبهش نرسیدی عزیزم،شکی توش نیست

تو منو تکه تکه کردی و پراکنده کردی در همه جا

در گردوغبار گذر زمان

و این به شهوت مربوط نمیشه،میفهمی

بحث تو در برابر من بودن نیست

خوبه که میخوای منو برای خودت داشته باشی

ولی آخر سر همیشه خودم میمونم با خودم تک و تنها

و من دارم بازی محبوبم رو از دست میدم

تو هم داری باز عقلتو از دست میدی

من عشقم از دست میدم

بازی محبوبم رو از دست میدم

من فقط میدونم که دارم تلاش میکنم

که دوباره تورو داشته باشم تا بتونم بیشتر دوست داشته باشم

واقعا فکر میکردم میتونم این کارو بکنم

ولی تجربه ی من ما رو به جایی نمیتونه برسونه

تصور میکردم میتونم تورو سر به راه بکنم

چه ماموریت احمقانه ای و چه نبرد مرگباری

باید قبلا اینو می فهمیدم وقتی هنوز امیدم زنده بود

حالا قلبم تیره و تاریک و بدنم کبودو بی رمقه

و من دارم بازی محبوبم رو از دست میدم

و تو هم باز داری عقلتو از دست میدی

و بازی محبوبم رو از دست میدم

من سعی خودم رو کردم و لی تو عوض نشدی

من یارمو از دست میدم

تو هم داری یه ناجی و یه فرشته رو از دست میدی