مرادش این گونه است
سرازیر شده و میرود ای برادر
مرادش این گونه است
آه من دردم را از فلک سوال کردم
از زمانی که فلک رفته است
فلک گفت که ای برادر مراد این درد تو این گونه است
آه ای برادر گل بودم و بوته شدم
غضب و بدبختی های مردم را باز هم امروز من کشیدم ای برادر
روزها در رویای شبم
از خواب شیرینم درماندم
باز هم منزخمی شده ام
دردم را به چه کسی بگویم چکار کنم آه