(کوکو (کوکو
(کوکو (کوکو
(کوکو (کوکو
(کوکو (کوکو
ده قاشق نقره ای (ثروت موروثی) دارند دنبال من میایند
یک زندگی یک رویا روی تکرار
من فرار خواهم کرد اگرسخت تلاشم را بکنم
تا پادشاه جنگل فریبم را بخورد
(اوه خدا (اوه خدا
(بهم گفتند (بهم گفتند
که من باید جاده متروکه را پیش بگیرم
یه چنگال توی جادست
همون کاری که بهم بگویند میکنم
و من نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم، نمی
که میخوام چه کسی باشم
(کوکو (کوکو
(کوکو (کوکو
(کوکو (کوکو، کوکو
تو به همه چی "بله" میگی
آیا این از پیروزیت ضمانت میکنه؟
فکر میکتی میتونی به اندازه ی کافی خوب باشی؟
تا بقیه رو دوست داشته باشی و دوست داشته بشی؟
(اوه خدا (اوه خدا
(الان میتونم ببینم (میتونم ببینم
(کارد و چنگال دنبالم میکنند (جاده ی متروکه
یک چنگال توی جادست
همون کاری که بهم بگویند میکنم
و من نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم، نمی
که میخوام چه کسی باشم
ما قاشق های فلزی بدجنس هستیم
ما راهمون را به رویای شما پیدا کردیم
تا چاقو هارو با بی رحمی بکشیم بیرون
و تو رو به جادی متروکه بکشونیم
صدای صوت
(جاده ی متروکه)
(یک چنگال توی جادست (جاده
همون کاری که بهم بگویند میکنم
و من نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم، نمی
که میخوام چه کسی باشم
کوکو
.موگلی اسم شخصیت پسر "کتاب جنگل" است*
.آهنگ پر از معناگرایی و سمبل است، به همین دلیل صورت عجیب و غریبی در ترجمه دارد*