Mother [Persian translation]

از رفتارم تعجب میکنی

من نمیدونم چیکار کنم

تیغهایی که با خودم حمل میکنم

از حقیقت نرمتر لمسم میکنن

برام آواز بخون

من نمیدونم کجا برم

راهی که پیش رومه

راهی نیست که میشناسم

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

مشکلات دنیا

مشکلات دنیا

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

و اون وقتیه که میرم خونه پیش مادرم

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

مشکلات دنیا

مشکلات دنیا

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

و اون وقتیه که میرم خونه پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

صبح زود

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

صبح زود

برام دعا کن

من نمیدونم چیکار کردم

و برای همینه که

سنگینی گذشته ام روی دوشمه

برام گریه کن

من نمیدونم کی هستم

آینده فقط منو برمیگردونه

به جایی که ازش شروع کردم

لا لا لا لا لا

حقیقت فقط منو برمیگردونه

به جایی که هستم

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

مشکلات دنیا

مشکلات دنیا

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

و اون وقتیه که میرم خونه پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

صبح زود

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

میرم پیش مادرم

صبح زود

از روزهایی که برنده شدم

از راه هایی که ازشون اومدم

بزودی خلاص میشم

از فرار کردنهای تموم نشدنی

از خورشید طلایی

بزودی خلاص میشم

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

مشکلات دنیا

مشکلات دنیا

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

و اون وقتیه که میرم خونه پیش مادرم

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

مشکلات دنیا

مشکلات دنیا

بزودی از شر مشکلات دنیا راحت میشم

و اون وقتیه که میرم خونه پیش مادرم