دنیای بی رحم مرا محکوم کرده است
بدون رحمی به من محکوم شده است
با این حال ، من هیچ ترسی احساس نمی کنم
میمیرم از عشق
و در حالی که زندگی من قضاوت می شود
من فقط یک راه نجات می بینم
در قلبم پیدا خواهم کرد
چگونه ازعشق بمیرم
مردن برای عشق
در تاریکی به تنهایی مردن
با تنهایی روبه رو شدن
بدون اینکه بخواهی خواهش و ترحمی کنی
تو نوری هستی که در من طلوع می کند
عشق تو یک گل است. عشق من به تو رهسپار میگردد
زندگی من هیچ ارزشی ندارد
میمیرم از عشق
اگر عشق ما شکست ناپذیر است
و در مقابل دیگران محال ممکن است
من چاره ی دیگری ندارم
جز مردن از عشق
با پیشانی بلند و قدم های محکم
برای غلبه بر این شکست
و درد مرا شبیه سازی کنید
من از عشق میمیرم
من از عشق میمیرم
گویی که بیماری من است
من باید بهای زندگی ام را بپردازم
بله ، این قلب من خواهد بود
زیرا باید این گناه کند
خداحافظ ای دنیا و مشکلات آن ،
خداحافظ ای کسی که مرا محکوم می کند
بگذارید با اشتباه او بماند
میمیرم از عشق
میمیرم از عشق