غروب در پنجره ام فرا رسید
روزگار خسته می آید و میرود و رنگها سکوت کرده اند
یک بنفشه ی بنفش معصوم
دارد گریه میکند، نه؟
در دستان سایه ها
خاطرات دور تا دور
من گرفتار او هستم
کجاست؟ آخرین خط کجاست؟
کجاست؟ چاره ی من کجاست؟