میترسم ، میترسم بگم آره
بذارم سرمو رو شونههای تو دمیاره
میترسم ، میترسم بگم آره
اگه یه روز بری دل دیگه طاقت نمیاره
دلم با تو دیگه یکی نمیشه
نگو دوستم داری ، دل دیگه بازیچه نمیشه
خودت خوب میدونی که خودپسندی
خیلی سخته که بتونی دل به دل کسی ببندی
میترسم ، میترسم بگم آره
بذارم سرمو رو شانههای تو دمیاره
میترسم ، میترسم بگم آره
اگه یه روز بری دل دیگه طاقت نمیاره
تو مثل یک کبوتر مسافر
رو بوم خونهی دلم نشستی
منو با یک نگاه عاشقونه
هوایی کردی اما دل نبستی
خدای من ، دوباره نگاه عاشقونه
داره کار میده دستم تو خلوت شبونه
میترسم ، میترسم بگم آره
بذارم سرمو رو شانههای تو دمیاره
میترسم ، میترسم بگم آره
اگه یه روز بری دل دیگه طاقت نمیاره