از آینده ترسید بیخیال همه چی شد و فرار کرد
چه معصوم بود
چه خجالتی بود
قهرمان قصه رفت
و قصه اینطور تموم شد
و به راهش ادامه داد
بدون فراموش کردن گذشته ها
و بدون اینکه صبرم تموم بشه
پافشاری کردم و منتظر موندم
آه هیچ وقت ناامید نشدم
هیچ وقت برای اینکه به خاطر تو تلاش کردم شکایت نکردم
یکی هست که تو فال هام پیداش میشه
کسی مهمان قلبم خواهد شد
نمیدونم چند وقته اما
کسی هست که میگه پشیمونم
آرزویی کردم
و به دریا سپردمش
رنجیدم و سکوت کردم
من ازش دلگیر شدم