چندتا غصه
رو سعی داری مخفی کنی
تو دنیایی از توهمات
که ذهنت رو در برمیگیره؟
یه چیز خوب بهت نشون میدم
اوه یه چیز خوب بهت نشون میدم
وقتی ذهنن رو باز کنی
تو علامت رو کشف میکنی
که یه چیزی هست
که خیلی دنبالش بودی...
معجزهی عشق
دردت رو از بین میبره
وقتی معجزهی عشق
دوباره بیاد سر راهت
بیرحمانه شبه
که ترسهات رو در برگرفته
لطافت اونیه که
اشکاتو پاک میکنه
باید نسیم تلخی باشه
تا کاری کنه که وحشیانه نیش بزنی
میگن ترسوترین ترسوها
میتونه وحشیانهترین ضربه رو بزنه1
اما من یه چیز خوب نشونت میدم
اوه یه چیز خوب نشونت میدم
اگر دلت رو باز کنی
میتونی یه شروع تازه داشته باشی
وقتی دنیای مچاله شدهت، متلاشی میشه
1. یاد اشارهی سعدی شیرازی به این موضوع افتادم، در گلستان، باب اول، حکایت شماره 8، که میفرماید: نبینی که چون گربه عاجز شود، بر آرد به چنگال چشم پلنگ؟