تو دانشگاه میرفتی پاره وقت کار میکردی پیشخدمت بودی
شهر کوچیکمونو ترک کردیم و هیچوقت به عقب نگاه نکردیم
من ریسک پرواز رو نمیکردم از سقوط کردن میترسیدم
با خودم فکر میکردم چرا با عشق خودمونو تو دردسر بندازیم وقتی پایان ناپذیره
من میگم " میتونی باورش کنی؟"
زمانی که روی مبل لم دادیم
اون لحظه میتونم ببینمش
آره میتونم ببینمش
یادته با هم اونجا نشسته بودیم کنار آب؟
واسه اولین بار دستتو دورم حلقه کردی
تو از دختر محتاط یه مرد بی ملاحظه یه یاغی ساختی
تو بهترین چیزی هستی که تا حالا مال من بوده
صحنه ای از آینده ، ما داریم دنیامونو با هم می سازیم
یه کشو از وسایل من تو خونه ی تو وجود داره
تو راز های منو میدونی و میفهمی که چرا محافظه کارم
تو میگی هیچوقت ما اشتباهات پدر و مادرتو تکرار نمیکنیم
ولی ما چند تا قبض داریم که باید پرداخت کنیم
و ما هنوز هیچی رو درک نکردیم
وقتی که برای تحمل کردن سخت بود
این چیزیه که من بهش فکر کردم
یادته با هم اونجا نشسته بودیم کنار آب؟
واسه اولین بار دستتو دورم حلقه کردی
تو از دختر محتاط یه مرد بی ملاحظه یه یاغی ساختی
تو بهترین چیزی هستی که تا حالا مال من بوده
یادته (درخشش) کل چراغای شهر توی آب ؟
تو منو دیدی که واسه اولین بار داشتم باور میکردم
تو از دختر محتاط یه مرد بی ملاحظه یه یاغی ساختی
تو بهترین چیزی هستی که تا حالا مال من بوده
و من اون دعوا رو یادم میاد. ساعت 2 و نیم نصفه شب
تو گفتی که هیچ چیز تحت کنترل ما نبوده
من زدم بیرون ، گریه کردم تو هم دنبال من تو خیابون اومدی
عزممو جمع کردم که خداحافظی کنم چون این تنها چیزیه که همیشه میدونستم
بعدش تو شگفت زده م کردی
تو گفتی هیچوقت منو تنها نمیزاری
گفتی یادمه چه حسی داشتیم وقتی کنار آب نشسته بودیم
هر وقت بهت نگاه میکنم درست مثل اولین باره
من عاشق دختر محافظه کار یه مرد بی ملاحظه شدم
اون بهترین چیزیه که تا حالا مال من بوده
تو از دختر محتاط یه مرد بی ملاحظه یه یاغی ساختی
تو بهترین چیزی هستی که تا حالا مال من بوده
باورت میشه؟
ما همین حالا موفق میشیم
میتونم ببینمش
همین حالا میتونم ببینمش