بانوی زیبای مکزیکی ، بیرق آمریکای لاتین
گرد غم بر خود مپاش ، تنها آسمان را بنگر
اگر شب از ستارگان پوشیده شده ست
دیگر اکنون گذراندیم نبردی تن به تن را
اگر شب از ستارگان پوشیده شده ست
دیگر اکنون فرو نشاندیم درد را
گرد غم بر خود مپاش ، تنها آسمان را بنگر
که شبیست شایسته که آشتی دهد آرزوها را
گرد غم بر خود مپاش ، که چشمان سیاهت
شعله هایی بیقرارند ، حرم سوزان شیرینی اند برای دلداری ام
بانوی مکزیکی ، زیبا ، سبزه روی ، نیکبخت
در چشمان سیاهت دوچندان می کنم بازی قمارهایم را
امروز خاک خشکیده و بی پایان ات
می بیند همه نور می زاید در دامنه اش
امروز خاک خشکیده و بی پایان ات
بوسه ها می رباید و بهارها می بخشد
گرد غم بر خود مپاش ، تنها آسمان را بنگر
که شبیست شایسته که آشتی دهد آرزوها را
گرد غم بر خود مپاش ، که چشمان سیاهت
شعله هایی بیقرارند ، حرم سوزان شیرینی اند برای دلداری ام
بانوی مکزیکی من ، گرانبها ماریا
هرگز فراموش نکن که توانایی
بالاپوش ات ، احساسات زیبا و رنگارنگت را
می خوانمش شعرو آهنگ محبوبم را
بالاپوش ات ، احساسات زیبا و رنگارنگت را
می خوانمش تا ابد
بانوی زیبای مکزیکی
بانوی زیبای مکزیکی