رویایی دیدم
و انتظار کشیدم
بخاطر عشقم به تو
و قلب من به تو خو گرفته
یک رویایی با تو
و ناگهان من تو را دیدم
و به نگاهِ تو خیره شدم
و شوقی که در من ایجاد شد از دیدن این رویا
وقتی تو را دیدم
به این باور رسیدم
که عشق
فقط رویای من نبود
(رویای من، رویای من)
بیدار شدم
و تمام دنیا روشن شده بود
روشنایی بی توقف
و نگاه من
فقط به تو بود
تو را یافتم
عشق بزرگ من
شاید باران ببارد
آسمان سقوط کند
مهم نیست
بگیرد آنچه را من نگه داشته ام
در درونم
اما من فقط به تو فکر میکنم،
به عشقی که میخواند
ما را به قلب هایمان
اگر دنیا تورا پنهان کند
پشت دیوارها و زندانها
باز تو را خواهم یافت
عشق بزرگ من
فقط ابلهانند که میتوانند اینطور فکر کنند
که عشق، فریبی بیش نیست
هیچ چیز نمی تواند
اشتیاق مرا بگیرد
او بود که ما را انتخاب کرد
نه تو بودی و نه من
عشق بزرگ من
عشق بزرگ
اتفاق افتاد
و می شد اینگونه نوشت
من در تو، تو در من
من تو را یافتم
عشق بزرگ من
عشق بزرگ