عشقمون یا چشم میخوره یا اینکه میمیره
اما حقیقت اینکه عشق خودش یه موجود زندس
اگه با هم نجنگیم
تلاشامون دیده نمیشه و بقیه همه چیو از قبل حاضر و اماده پیدا میکنن
اون هیچ کاری نکرد، قلبمو شکوند و در نهایت جادوش باطل شد
حالام دیگه نمیخوام کاری بکنی هیچ کاری هم نکن
دیگه کاسه صبرم لبریز شده
من به اندازه کافی عشقتو داشتم و چونکه قلبم شکسته
مجبورم بهت خلاصه بگم
تیری که از کمون رها شده دیگه بر نمیگرده
هیچ کس نمیتونه تصمیمو عوض کنه
دیگه بیشتر از این چی بگم؟
پیاممو بهش رسوندم