چشمت روشن ، حیرونت شدم ، نمیتونم برم
(جونم رو بسوزونی هم بی فایده ست (نِمیرم
اگه بگی برو هم خیلی حرفت بیهوده ست(نِمیرم
عاشقتم ، نمیتونم برم
زیبا شدم ، با درد کنار اومدم
دلشکستگیها کاسه کوزشونو جمع کردن رفتن
ظاهرا عشق وجود داشته و همین نزدیکیها بوده
سلام
تنهایی شبیه فیلم های معصومانه ست
مبارکت باشه ، حیرونت شدم ، نمیتونم تَرکِت کنم
اگه آزارم هم بِدی بی فایده ست
اگه بگی برو ، حرفت کاملا برام بی معنیه
عاشقتم ، نمیتونم برم
زیبا شدم ، با درد آشتی کردم
دلشکستگیها از بین رفتن
انگار عشق ، هست ، و اینجاست
سلام
تنهایی مث فیلمهای معصومانه ست
عشق هست ، اینجاست
تنهایی شبیه فیلمهای معصومانه ست