تو گناه سنگینی هستی که شونه هامو شکسته
یه گره وا نشدنی، یه روز به هدر رفته ای
هر شب توی تختم مدام غلت میزنم - از شدت ناراحتی
یه رویای تاریک، یه جشن عروسی بدون عروس
نمیخواد بیای و برام گریه کنی، با دست خودت به خاک سپردی
این مزار با تو همیشه خیس خواهد بود
زیر یه درخت نشستم و فکر کردم
در حالی که فرشته ها در سمت چپ و راستم گریه میکردن
تو راحتی رو انتخاب کردی در زمانی که در سختی بودم
یه زندگی در راه تو از دست رفت