تو نه بارونی، نه شنباد
تو نه مرهمی، نه فریاد
تو نه خستهای، نه همپا
تو نه از غیری، نه از ما
تو نه بیرون، نه درونی
تو نه ارزون، نه گرونی
تو نه خاکی؛ پوشش گنج
نه یه مهره روی شطرنج
تو فقط هستی که باشی
تو نه مرگی، نه تلاشی
تو فقط هستی که باشی
تو نه مرگی، نه تلاشی
نمیتونم، نمیتونم
تو رو همصدا بدونم
تو یه روز سبزی، یه روز زرد
یه روز همدردی، یه روز درد
اگه اشتباه میخونم
بگو راست بگو بدونم
تو کدوم رنگی، کدوم بو؟
اگه سکهای، کدوم رو؟
که نه ظلمت، نه فروغی
نه رکودی، نه بلوغی
نکنه حرفای خامم
خاطر عزیزو آزرد؟
نکنه اسم حقیرم
تو کتابای تو خط خورد؟
نکنه حرفای خامم
خاطر عزیزو آزرد؟
نکنه اسم حقیرم
تو کتابای تو خط خورد؟