من با شب ازدواج می کنم
من زندگیم را تسلیم نمیکنم
من یک ملکه ی جنگجو هستم
که امشب با وسوسه هایم زندگی میکنم
من با تاریکی ازدواج میکنم
با پاکی عشق بازی میکنم
من یک سربازم که برای شادی خودم می جنگم
من یک برنده ام
من با شب ازدواج می کنم
من با شب ازدواج می کنم
چیزی برای کشف کردن در این خیابان ها باقی نمی گذارم
ازدواج
ازدواج
ازدواج با شب
ازدواج
ازدواج
ازدواج با شب
من بند پوتین هایم را می بندم
مقداری چرم می پوشم و به سفر دریایی می روم
در خیابنی که دوستش دارم
با دستکش های توری ام
من یک گناهکارم
سپس به بار می روم
اما دیگه گریه نخواهم کرد
ویسکی ام را بالا نگه می دارم
متصدی بار را دو دفعه می بوسم
من یک بازنده ام
من با شب ازدواج می کنم
من با شب ازدواج می کنم
هیچ چیزی اونقدر باحال نیست
که بتونه منو از تو بگیره
نیویورک تنها یک مثلث نیست که تو آن را هیچ وقت از دست نمیدهی
عشق چیز جدیدیه
پارچه کتانی یا مشکی
اسلحه های اسکلتی
زنگ های عروسی در اطاق کوچکی زیر شیروانی هستند
موتورت را آماده کن
فرار کنیم
ماشین رو روشن می کنیم و فرار می کنیم
من با شب ازدواج می کنم
ما یک حفره در راهمان را آتش خواهیم زد
من با شب ازدواج می کنم
چیزی برای کشف کردن در این خیابان ها باقی نمی گذارم