برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره
شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره
یه مردِ خسته از راهه که خستهاس از زمین خوردن
که سقف آرزوهاشم خلاصه میشه تو مردن
نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه
که تنها همدم شبهاش یه مشت آهنگ غمگینه
که عشقش جا زد و رفت و
از این غمگینترم میشه
کسی که قصهاش این باشه
کسی با یهکم گریه با این آهنگ سبک میشه
آره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه
که جز سقف و این دیوار کسی اشکاتو نمیبینه
همهش از خود گذشتن بود که این خاصّیت مرده
که طعم شور هر اشکی نمکگیرش نمیکرده
همهش از خود گذشتن بود که این خاصّیت مرده
که طعم شور هر اشکی نمکگیرش نمیکرده
نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه
که تنها همدم شبهاش یه مشت آهنگ غمگینه
که عشقش جا زد و رفت و
از این غمگینترم میشه
کسی که قصهاش این باشه
کسی با یهکم گریه با این آهنگ سبک میشه
سبک میشه