من از سفر میآم، من از سفر میآم
من از سفر میآم، من از سفر میآم
با اسب خستگی، از فتح یک سراب
با سایهبونی از گرمای آفتاب
ببین که رخت من، غبار جادههاست
ببین که دست من، برای من عصاست
من از سفر میآم، من از سفر میآم
من از سفر میآم، من از سفر میآم
با زخم خار و شن؛ سوغات کورهراه
با گلسنگی به دوش، از دشت بیگیاه
یه کوزه آب سرد، یه سفره نون میخوام
نوازشم بکن، من از سفر میآم
تنخسته و غریب، تنها و دربدر
با حسرت پناه، با وحشت سفر
یه سقف مهربون، یه سایه خواب میخوام
کو، بسترم کجاست؟ من از سفر میآم