من از سفر میآم، با اسب خستگی
از فتح یک سراب، با سایهبونی از گرمای آفتاب
با زخم خار و شن، سوغات کورهراه
با گلسنگی به دوش، از دشت بیگیاه
یه کوزه آب سرد، یه سفره نون میخوام
کو، کو، بسترم کجاست؟ من از سفر میآم
من از سفر میآم
ببین، ببین که رخت من، غبار جادههاست
ببین، ببین که دست من، برای من عصاست
تنخسته و غریب، تنها و دربدر
با حسرت پناه، با وحشت سفر
یه سقف مهربون، یه سایه خواب میخوام
نوازشم بکن، نوازشم بکن، من از سفر میآم
من از سفر میآم
با من چه دردها از این سفر به جاست
غصه بغلبغل، با من چه گریههاست
با من چه گریههاست
من از سفر میآم تا با تو سر کنم
تو جادههای عشق، با تو سفر کنم
با کولهباری از حرفای گفتنی
حرفای تلخ تلخ؛ اما شنفتنی
یه سوسوی چراغ، یه تکیهگاه میخوام
در بر بگیر منو، من از سفر میآم
من از سفر میآم، با اسب خستگی
از فتح یک سراب، با سایهبونی از گرمای آفتاب
با زخم خار و شن، سوغات کورهراه
با گلسنگی به دوش، از دشت بیگیاه
من از سفر میآم
من از سفر میآم