رنج عشق
رنج میگرنی است
به خوبی یاد گرفته ام اش
از همان وقتی که باهم لاس میزدیم
من یکبار لاس میزدم
یک ماریانا (احتمالا اسم راهبه!)س
برای کسی که مایل است
بیش از حد درگیر شده ام
به رنج عشق
او هم تو نخ من بود
یا اینطور به نظر میرسید
کلیدهای قلبم
در دستان او بود
کلید ها را به او دادم
یک روز صبح
به سرچشمه رفتم
سرچشمه فجر