منو بگیر، من زندم
هیچ وقت یه دختر شرور نبودم
ولی همه چیز بهتر بنظر میرسه وقتی که خورشید غروب میکنه
من همه چیز داشتم
فرصت هایی برای جاودانگی (داشتم)
و من میتونستم به شب تعلق داشته باشم
چشمانت، چشمانت
میتونم توی چشمانت ببینم
چشمات
باعث میشی که بخوام بمیرم
هیچ وقت به اندازه ی کافی خوب نخواهم بود
باعث میشی که بخوام بمیرم
و تمام چیز هایی که دوست داری
در نور خواهند سوخت
و هر بار که درون چشمات نگاه میکنم
باعث میشی که بخوام بمیرم
مزهم کن، روحم رو بنوش
تمام چیز هایی که باید میشناختم رو نشونم بده
وقتی که یه ماه جدید اون بالاست
من همه چیز داشتم
فرصت هایی برای جاودانگی (داشتم)
و من میتونستم به شب تعلق داشته باشم
چشمانت، چشمانت
میتونم توی چشمات ببینم
چشمات، همه چیزِ توی چشمات
چشمات
باعث میشی که بخوام بمیرم
هرگز به اندازه ی کافی خوب نخوام بود
باعث میشی که بخوام بمیرم
و تمام چیز هایی که دوست داری
در نور خواهند سوخت
و هر بار که به چشمات نگاه میکنم
(من دارم در نور میسوزم)
باعث میشی که بخوام بمیرم
من میتونم برات بمیرم، عشق من
عشق من
برات میمیرم، عشق من
عشق من (باعث میشی بخوام بمیرم)
میتونم برات دزدی کنم، عشق من
عشق من (باعث میشی بخوام بمیرم)
میتونم برات بمیرم، عشق من
عشق من
در نور خواهد سوخت
و هر بار که به چشمانت نگاه میکنم
(دارم در نور میسوزم)
به چشمانت نگاه کن
(من در نور دارم میسوزم)
به چشمات نگاه کن
باعث میشی بخوام بمیرم