درکی ندارم از خودم بی تو
هرجا که دورم از تو تبعیدم
چشمامو بستم رو جهان بس که
تا چشم وا کردم تورو دیدم
من از زمین و از زمان کندم
تا تو دلت پیدا کنم جامو
مرگم که باشه آخر این عشق
من دوست دارم اون سرانجامو
من دیدم این درمونو که میگم
لبخند تو درمون تشویشه
وقتی که میخندی نمیدونی
دنیا چه جای بهتری میشه
گاهی دلت میره واسه اونکه
رویای یک دنیا تو دستاشه
حتی اگه سجدت کنه میگی
اینکه محاله عاشقم باشه
هر بار که می بینمت ماهی
چشمات هم دریا هم آتیشه
هربار که می بینمت میگم
زیباتر از اینم مگه میشه
هرکی ازم خونده برای تو
این حس درمونده برای تو
دار و ندار من همین عشقه
هرچی ازم مونده برای تو
هرچی ازم مونده برای تو