اطرافم پر از چهره های آشناست
مکانهای فرسوده
چهره های خسته
سرزنده و سحر خیزند برای آغاز تکاپوی روزانه
اما بیهوده و بی قصد
اما بیهوده و بی مقصد
اشکهایشان شیشه ی عینکشان را پوشانده
چهره های بی حالت و خشک
چهره های بی حالت و خشک
صورتم را مخفی میکنم ،میخواهم اندوهم نمایان نشود
بی هیچ فردایی
بی هیچ فردایی
و بنظرم یه جورایی جالبه
و بنظرم یه جورایی غم انگیزه
رویاهایی که در آن در حال مردن هستم
بهترین رویاهایی هستند که تاکنون در زندگی داشته ام
برام سخته که برات بگم
تحملش برام سخته که
میبینم آدمها بیهوده دور خودشون میچرخند،خیلی خیلی
دنیای آشفته ای ست
بچه ها منتظرآن روز ویژه هستند که احساس خوبی را تجربه کنند
تولدت مبارک
تولدت مبارک
مجبورشون میکنن تا حس کنند همه بچه ها فقط باید
بنشینند و گوش کنند
بنشینند و گوش کنند
وقتی رفتم به مدرسه خیلی اضطراب داشتم
هیچکس منو نمیشناخت
هیچکس منو نمیشناخت
سلام آقای معلم درس امروزم چیه
همینجور فقط به من زل زده بود انگار من اونجا نبودم
همینجور فقط به من زل زده بود انگار من اونجا نبودم
و بنظرم یه جورایی جالبه
و بنظرم یه جورایی غم انگیزه
رویاهایی که در آن در حال مردن هستم
بهترین رویاهایی هستند که تاکنون در زندگی داشته ام
برام سخته که برات بگم
تحملش برام سخته که
میبینم آدمها بیهوده دور خودشون میچرخند،خیلی خیلی
دنیای آشفته ای ست
افق دید خود را را گسترش بده
در این دنیای آشفته