شب با یه نور شمع، بوی عود و ساز
من با یه قاب عکس دور همیم باز
تو منو یادت نمیاد
آخه غم بدتر از این مگه هست؟
کاش بشه برگردیم عقب با یه ماشین زمان، اگه هست
امون و امون از همون که نموند و رفت
همون که نموند که نمونه حرف
همونی که مستیِ عشقو پروند و رفت
امون از همون که چشماشو بست
رو عشقی که بود و هنوزم هست
هنوزم فکرش تو هر شب و هر روزم هست
از بس میخواستمش از قصد نموند
حسم بهش ابداً هوس نبود
هر کار کردم براش، نه، بس نبود
من که جز اون کسی قصدم نبود
کسی جز اون، به همهچی قسم، نبود
نفهمیدم، با من دلش اصلاً نبود
هیچکس دوسِت نداشت عین منو
میگفتی هیچکس نیست بین منو
چون سادگیم بود عیب منو
دروغ میگفتی تو هی به منو
میگفتی هیچی نمیخوای غیر منو
چی شد پس یهو زدی قید منو؟
تو منو یادت نمیاد
آخه غم بدتر از این مگه هست؟
کاش بشه برگردیم عقب با یه ماشین زمان، اگه هست
امون و امون از همون که نموند و رفت
همون که نموند که نمونه حرف
همونی که مستیِ عشقو پروند و رفت
امون از همون که چشماشو بست
رو عشقی که بود و هنوزم هست
هنوزم فکرش تو هر روز و هر شبم هست