در زمستان، خورشیدِ خسته
زود به تختخواب میره
دیگه نمیکِشه
دیگه نمیکِشه
حالا شب فرا می رسه
با دستهای سردش روی بدنم
چقدر سرده
چقدر سرده
تنها یک نوازش کافیه
برای قلب یک دختر
پس شاید همینطوره، که دوستت خواهم داشت
زندگی چیه
بدون عشق
فقط درختیه
که دیگه برگی نداره
و باد می وزه
بادی سرد
مثل برگها
امیدها فرومیریزن
ولی زندگی چیه
اگه تو نباشی
احساس یک پروانه رو دارم
که دیگه روی گلها پرواز نمیکنه
که دیگه پرواز نمیکنه
که دیگه پرواز نمیکنه
از آتش سوختم
از آتش عظیمِ عشقِ تو
که دیگه خاموش شده
چقدر سرده
چقدر سرده
ای پسر، تو ناامیدم کردی
از چهرهم ربودی
اون لبخندی رو که هرگز برنمیگرده
زندگی چیه
بدون عشق
فقط درختیه
که دیگه برگی نداره
و باد می وزه
بادی سرد
مثل برگها
امیدها فرومیریزن
ولی زندگی چیه
اگه تو نباشی
دیگه دوستم نداری
چقد هوا سرده
زندگی چیه
اگه تو نباشی
دیگه دوستم نداری
چقد هوا سرده