ما به هم نمیرسیم
مث خورشیدیم و ماه
تن تو خاک بهشت
تن من پر از گناه
تویی یک روز بهار
یار تو خورشید گرم
من شبی بیهمدمم
یک شب سرد و سیاه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
تویی یک مرغ سپید
عاشق چشمه و رود
من گلآلوده و تلخ
قطرهآبی ته چاه
تویی در راه سفر
سفری دور و دراز
تن بیقدرت من
عاجز از این همه راه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
تویی یک مرغ سپید
عاشق چشمه و رود
من گلآلوده و تلخ
قطرهآبی ته چاه
تویی در راه سفر
سفری دور و دراز
تن بیقدرت من
عاجز از این همه راه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
من به دنبال تو با پای برهنه
تو جوون و تازهای، من پیر و کهنه
ما به هم نمیرسیم