من نمیدونستم، نمیدونستم
تا وقتی که از پیشم فرار کردی
اون درخشش عالی، درخشش
از خورشید نبود
کجا برم ، برم
وقتی که هیچ نوری ندارم
چون تو مثل نور خورشید برای من بودی
وقتی که اینجا بودی، بودی
حس میکردم میتونم پرواز کنم
اما الان میترسم، میترسم
که به آسمون نگاه کنم
و این خیلی واضحه ، واضحه
که من تو رو اطراف خودم نیاز دارم، این اطراف
از وقتی رفتی
از هم پاشیدم
با یه سوراخ توی قلبم راه میرم
نمیدونستم کی هستم تا وقتی که از دستت دادم
من خوش شانس ترین مرد روی زمین بودم
خوش شانس ترین مرد زمین
که عاشق یه دختر زیبا بود
وقتی تو اینجا بودی من خوش شانس تر بودم
اما حالا شانسم تموم شده
من دنیا رو داشتم
توی کف دستام
یه دختر داشتم ، دختر
دختری که برای مردش میمرد
چه جوری زندگی کنم؟ حالا که زندگیم انگار داره تموم میشه
حالا دیگه چه فایده ای داره؟
من اشتباه میکردم، اشتباه میکردم
که به تو دروغ میگفتم
و تو قوی بودی، خیلی قوی
اما تو دیگه توان جنگیدن رو نداشتی
و الان تو رفتی ، رفتی
و شانس من هم تموم شد
از وقتی رفتی
از هم پاشیدم
با یه سوراخ توی قلبم راه میرم
نمیدونستم کی هستم تا وقتی که از دستت دادم
من خوش شانس ترین مرد روی زمین بودم
خوش شانس ترین مرد زمین
که عاشق یه دختر زیبا بود
وقتی تو اینجا بودی من خوش شانس تر بودم
اما حالا شانسم تموم شده
وقتمون هدر رفت
هم موقت من هم تو
چقدر دروغ های سفید که هدر رفتند
اگه میتونستم آخرین دروغ هم بهت بگم
میگفتم: حالم واقعا خوبه
از وقتی رفتی
از هم پاشیدم
با یه سوراخ توی قلبم راه میرم
نمیدونستم کی هستم تا وقتی که از دستت دادم
من خوش شانس ترین مرد روی زمین بودم
از وقتی رفتی
از هم پاشیدم
با یه سوراخ توی قلبم راه میرم
نمیدونستم کی هستم تا وقتی که از دستت دادم
من خوش شانس ترین مرد روی زمین بودم
خوش شانس ترین مرد زمین
که عاشق یه دختر زیبا بود
وقتی تو اینجا بودی من خوش شانس تر بودم
اما حالا شانسم تموم شده