ترسی در قلبم ندارم
چیزی برای از دست دادن نمانده
دیدم اونی که دوستش داشتم، پیش خدا رفت ...
آه ... قسم می خورم که تسلیم نمی شوم
به خدا سوگند که شما هیچگاه پیروز نخواهید شد
من برای آنچه که حق است مبارزه خواهم کرد
و هیچ چیز نمی تواند سد راهم گردد
حتی اگر زمین هم خوردم
بر مسیر خود خواهم ایستاد
و من هرگز
مخفی نمی شوم و یا فرار نخواهم کرد
عشق پیروز خواهد شد
به خدا سوگند که
عشق پیروز خواهد شد
من شکست را نمی پذیرم
این عشق است که پیروز خواهد شد
زندگی آنقدر بی ارزش شده
که اشک همه ی یتیمان را درآورده
آنها لبخند زدن را فراموش کرده اند
آه ... من نمی توانم بفهمم
چطور کسی جرأت می کند
به قتل یک کودک بی گناه دست بزند ؟
قسم می خورم که این زندگی ها بیهوده از دست نمی روند
حتی اگر من زمین هم خوردم
بر مسیر خود خواهم ایستاد
و من هرگز
مخفی نمی شوم و یا فرار نخواهم کرد
عشق پیروز خواهد شد
به خواست خداوند
عشق پیروز خواهد شد
من شکست را نمی پذیرم
این عشق است که پیروز خواهد شد
خداوند مرا آزاد آفرید
تو نمی توانی آن را از من بستانی
تقدیر من آزادی است
رؤیای من این است
و رؤیای من این است که ببینم
لبخند بر لبان همه نقش بسته است
ببینم همه ی آنها آزاد و سربلندند
من نسیم آزادی و صلح را حس می کنم
چون به دنبال هر سختی آسانی است
به همین خاطر من ایمانم را از دست نمی دهم
و می دانم که خدا بزرگ است
و من هرگز
مخفی نمی شوم و یا فرار نخواهم کرد
عشق پیروز خواهد شد
به خدا سوگند که
عشق پیروز خواهد شد
من شکست را نمی پذیرم
این عشق است که پیروز خواهد شد
مخفی نمی شوم و یا فرار نخواهم کرد
عشق پیروز خواهد شد
به خدا سوگند که
عشق پیروز خواهد شد
من شکست را نمی پذیرم
عشق پیروز خواهد شد