Love Me for Me [Persian translation]

تلفن زنگ میزنه

نمیخوام جواب بدم

خیلی میترسم

از اینکه زیاد حرف بزنم

از زیر سوالهایی که میپرسی در میرم

چرا انقدر کنجکاوی میکنی؟

اشکهام جاری میشن

و شیشه ها میشکنن

بین این دیوارها

کف اتاق داره میلرزه

از بیرون

بنظر خوب میرسه

اگه از دور نگاه کنی

مدام سعی کردم

تا سرمو بالا نگه دارم

مدام دروغ گفتم

تموم اینها رو توی خودم پنهون کردم

سعی کردم بهت اعتماد نکنم، آره

یه ورق دیگه برمیدارم، ورشکسته شدم، آره آره؟

من به آخر خط رسیدم، تسلیمم

دیگه نمیخوام تظاهر کنم

دیگه تموم شد، خب که چی

قبلا هم یه دوست رو از دست دادم

همینطوری که هست درباره اش حرف میزنم

دیگه نمیخوام نگران اما و اگرها باشم

این راه زندگی کردن نیست

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی

تنها چیزی که تو می بینی یه خونه عروسکیه

ولی این با واقعیت زندگی من خیلی فرق داره

من مشکلات و مسائل خودم رو دارم

یه وقتهایی این چیزها بیشتر از حد تحملم میشه

یه پاپیون کوچولوی خوشگل دورش میپیچم

ولی یه چیزهایی هست که آدم نمیتونه با شکر بپوشونتش

( تا خوشایندتر و دلچسب تر بنظر برسه)

همینطوری که هست میدمش بهت

حتی با وجود اینکه طعمش شیرین نیست

مدام سعی کردم

تا سرمو بالا نگه دارم

مدام دروغ گفتم

تموم اینها رو توی خودم پنهون کردم

شاید میتونستم بهت اعتماد کنم، آره

یه ورق دیگه برمیدارم، ورشکسته شدم، آره آره؟

به آخر خط رسیدم، تسلیمم

دیگه نمیخوام تظاهر کنم

دیگه تموم شد، خب که چی

قبلا هم یه دوست رو از دست دادم

همینطوری که هست درباره اش حرف میزنم

دیگه نمیخوام نگران اما و اگرها باشم

این راه زندگی کردن نیست

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی

حالم از تموم این دعوا کردنها بهم میخوره

تموم این در بهم کوبوندنها

درد و رنج و مشکلاتم بیشتر از اونیه که بشه نادیده اش گرفت

کنار بکش، کنار بکش

میتونی از دید من نگاه کنی به همه اینها؟

میدونم، میدونم

شاید غیر منتظره باشه

نمیخوام منو اونجوری که نیستم بشناسی

میخوام بخاطر چیزهای کوچیکی که دارم منو بخوای

اگه الان میتونستی منو توی خونه شیشه ایم ببینی

آمادگی اش رو ندارم که بذارم بیای داخل

به آخر خط رسیدم، تسلیمم

دیگه نمیخوام تظاهر کنم

دیگه تموم شد، خب که چی

قبلا هم یه دوست رو از دست دادم

همونطوری که هست درباره اش حرف میزنم

دیگه نمیخوام نگران اما و اگرها باشم

این راه زندگی کردن نیست

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی

چون نمیخوام دوستم داشته باشی

اگه که نمیخوای منو بخاطر خودم دوست داشته باشی