ارزش زندگی بیشتره
بیشتر از تو
و تو مثل من(عاشق) نیستی
مسیری که باید طی کنم
تا امتداد نگاهت(تا به چشم تو بیایم
ای وای دست دلم را زیاد رو کردم
باز شروع کردم
اونی که اون کنج(تنهایی) نشسته منم
اونی که زیر نورافکن(نگاه دیگران) ست منم
دارم باورهامو(به عشق) از دست میدم
مدام منتظر خبری از تو هستم
و نمیدونم که از پسش بر بیام
ای وای دست دلم را زیاد رو کردم
حرف نگفته زیاد دارم
به خیالم صدای خنده هایت را شنیدم
به خیالم صدای آواز خواندت را شنیدم
به خیالم که تو هم(برای رسیدن به من) تلاش میکنی
هر دم
از هر ساعت بیداری
در اندیشه آنم که (عشقم را ) چگونه اعتراف کنم
در تلاشم که چشم از رویت برندارم
مثل یک دیوانه رنجیده،سردرگم وکور
ای وای دست دلم را زیاد رو کردم
باز شروع کردم
فکرشو بکن
فکرشو بکن
رسوایی قرن
فکرشو بکن
حرف نابجایی که سبب شد
در مقابلت به زانو در بیایم و شکسته بشم
چه میشود اگر همه این رویاپردازیها
به حقیقت بپیوندد
دیگر دست دلم را زیاد رو کردم
به خیالم صدای خنده هایت را شنیدم
به خیالم صدای آواز خواندت را شنیدم
به خیالم که تو هم(برای وصال) تلاش میکنی
اما آن تنها یک رویا بود
تنها یک رویا بود
اما آن تنها یک رویا بود
تلاش کردم،گریستم،چرا تلاش کردم؟
آن تنها یک رویا بود
یک رویا،یک رویا
رویا