می شنوم دریا و باد را که می خوانند
خورشید موهای طلاییش را روشن می کند
ماسه نرم است، نرم ترند آن بوسه هایی
که دریا به لب های ما می گذارد
دور ، دور ، تا مرز آسمان
این عشق به نظرم کمی تخیلی می رسد
دور، دور، ما می توانیم این چنین
تنها در دنیا، هزاران زندگی را با هم تجربه کنیم
ولی این روزهای زیبا گذشته اند
پاییز آمد و ما را جدا کرد
خداحافظ دریا، خداحافظ بوسه ها
متاسفانه باید از هم جدا می شدیم
دور، دور، زیر آسمان بارانی
او از من دور است و قلبم در رنج است
دور، خیلی دور، چیزی باقی نمانده
جز عکسی در کف دست من