تنها، تهي
گم شده ام
هيچ چيزي احساس نميكنم
دنياي من ناپديد شده است
به روياهاي من برگرد و با من رويايي را ببين
كه در آن روح تو
تنها پناهگاه من است
بگذار زمان بازگردد
و از جهان بخواهم
كه تمام راه ها تو را به سوي من راهنمايي كنند
چون ميخواهم فقط براي تو زندگي كنم
مي خواهم آنچه كه نبودم را پاك كنم
مي خواهم در تو زندگي كنم
تو را تا مرز فراموشي دوست داشته باشم
و مي خواهم آنچه كه به تو نبخشيدم را بدهم
تا زماني كه لبخند را به لبانت بازگردانم
براي من، با من
مي خواهم تو را با عشق جاودان لبريز كنم
آرزو دارم كه بخواهي با من بماني
من به كلامت ايمان دارم
مي دانم كه اشتباه كردم
و در انتظار آن روزي مي مانم كه زمان ما دو نفر فرا رسد
چون ميخواهم فقط براي تو زندگي كنم
مي خواهم آنچه كه نبودم را پاك كنم
مي خواهم در تو زندگي كنم
تو را تا مرز فراموشي دوست داشته باشم
و مي خواهم آنچه كه به تو نبخشيدم را بدهم
تا زماني كه لبخند را به لبانت بازگردانم
براي من، با من