بدون اشك گريه كن، با خنده ات گريه كن
با همهچيز گريه كن و اين نيز ميگذرد
گريه كن و اين درد جانكاه بر زمين مي افتد و از بين ميرود
گريه كن براي اينكه كمي آرام شوي
گريه كن و من به تو گوش فرا خواهم داد، همانگونه كه من ميخوانم گريه كن
از آنچه كه قلبت را نابود ميكند رها شو
گريه كن و با ما دردي را كه بدنت نتوانسته جستجو كند، ، قسمت كن
گريه كن و نترس
من روحي صادقم، گريه كن دوست من
بگذار برود، او كه عشقي نداشت، دردت را كنار بگذار
در را بگشا و برويم
براي چه مردن؟
من به سمت جلو پيش ميروم
اگر تو هوايي تازه، خوشبختي و آزادي مي خواهي
اينجا كنار من بنشين
از روياهايت با من بگو، آنها كه كودكاني بس شاد را تصوير مي كنند
دقيقه اي اينجا بنشين و ما در سكوت با هم ميجنگيم و آسمان آبي باز ميگردد
و هيچكس به تو آسيب نميرساند
و ديگر هيچگاه تو را تا زمان مردن، محكوم نخواهند كرد
بگذار برود، او كه عشقي نداشت، دردت را كنار بگذار
در را بگشا و برويم
براي چه مردن؟
من به سمت جلو پيش ميروم
اگر تو هوايي تازه، خوشبختي و آزادي مي خواهي
بگذار برود، او كه عشقي نداشت، دردت را كنار بگذار
در را بگشا و برويم
بگذار برود، او كه عشقي نداشت، دردت را كنار بگذار
اگر توانايي عشق ورزيدن ندارد، آن مرد مرد نيست....