برخی در مورد آنهایی که دوستشان دارند دروغ میگویند
برخی در مورد حقیقت دروغ میگویند
برخی برای نجات جانشان دروغ میگویند
برخی در مورد جوانیشان دروغ میگویند
برخی در مورد سن و زیبایی دروغ میگویند
فتح و ظفرمندی جنسیتی
اکثرا" در مورد شب گذشته دروغ میگویند
یک زن برای لباس جشن دروغ میگوید
من برای یک لحظه به سرقت رفته دروغ گفته ام
من برای یک سرنخ بیشتر دروغ گفته ام
من در مورد بیشترین هر چیز دروغ گفته ام
ولی من هرگز به تو دروغ نگفتم
و ما دروغ میگوئیم، دروغ، دروغ در یک تراموای شهری به نام تمایل
آه ما دروغ میگوئیم، دروغ، دروغ برای آن پرنده شیرین جوانی
من میتوانستم همچون تنسی ویلیامز (۱)، بزرگ باشم
فقط اگر میتوانستم چیزی بشنوم که همچون حقیقت باشد
برخی در مواجه با مرگ دروغ میگویند
برخی در مورد شهرتشان دروغ میگویند
برخی زانو زده و به خدا دروغ میگویند
برخی در مورد اسمشان دروغ میگویند
برخی با کلمات و نطق ها دروغ میگویند
با هر تنفسی زنده
جوانها با گیتارهایشان دروغ میگویند
مسن ها برای کمی احترام دروغ میگویند
من برای همبستری با خطر دروغ گفته ام
من برای یک یا دو دارو دروغ گفته ام
من در مورد بیشترین هر چیز دروغ گفته ام
ولی من هرگز به تو دروغ نگفتم
من برای یک لحظه به سرقت رفته دروغ گفته ام
من برای یک سرنخ بیشتر دروغ گفته ام
من در مورد بیشترین هر چیز دروغ گفته ام
ولی من هرگز به تو دروغ نگفتم