Let Go [Persian translation]

آهای!با تو ام...ببین با من چی کار میکنی

من رو تحت فشار میذاری,بهم ضربه میزنی

چرا سعی میکنی من رو کنترل کنی؟

اما هنوز من رو نشناختی!

چرا همیشه میخوای به من آسیب بزنی؟

چرا همیشه میخوای من رو تحت فشار قرار بدی؟

دیگه نمیتونم ندید بگیرمت

چون هربار که برمیگردم...تو

تو من رو میسوزونی,من رو میشکنی

همیشه میخوای من رو همراه خودت پایین بکشی

از من چی میخوای؟

نمیخوام بترسم,نمیخوام فرار کنم

نمیخوام یه بازنده باشم,چون این فرای توان منه

من دیگه مثل قبل نخواهم بود

همه ی گذشته ام رو دور دور ریختم

نمیخوام یه بازنده باشم

فقط بذار برم!( ببین با من چی کار میکنی)

بذار برم!( ببین با من چی کار میکنی)

آهای!با تو ام...ببین با من چی کار میکنی

تو من رو سوزوندی

با حرفهات من رو ترسوندی(اما من دیگه به اونها گوش نمیدم!)

دوستم داری,ازم متنفری

همیشه میخوای من رو همراه خودت پایین بکشی

از من چی میخوای؟

نمیخوام بترسم,نمیخوام فرار کنم

نمیخوام یه بازنده باشم,چون این فرای توان منه

من دیگه مثل قبل نخواهم بود

همه ی گذشته ام رو دور ریختم

نمیخوام یه بازنده باشم

فقط بذار...

بازم من رو تحت فشار قرار میدی

بازم از من سو استفاده میکنی

باز هم من رو له میکنی

با هم من رو میشکنی

دیگه نمیتونی من رو کنترل کنی×4

نمیخوام بترسم,نمیخوام فرار کنم

نمیخوام یه بازنده باشم,چون این فرای توان منه

من دیگه مثل قبل نخواهم بود

همه ی گذشته ام رو دور دور ریختم

نمیخوام یه بازنده باشم

فقط بذار برم! بذار برم! بذار برم!

نمیخوام بترسم

بذار برم (نمیخوام فرار کنم)

فقط بذار برم! بذار برم! بذار برم!