توی چشمان سیاه بزرگ تو
گم شدم
با قلب سردرگمم، منتظر یه
نگاه تو موندم
خیلی تو رو دوست دارم، تویی که منو میترسونی.
نمیدونم بد شانسم یا که الان وقتش نیست.
و کولی ها دور ما دارن آواز میخونن و همه مست شامپاین و من در حال غرق شدن تو چشمان سیاه زیبای تو، اما اینقدر ناامیدم که آواز هیچ کس رو نمی شنوم.
و در آرزوی آغوش تو عقلم رو از دست میدم.
من در آتش اشتیاق تو می سوزم، بیا و من رو ببوس.
چه درخشش عجیبی دارن چشمان بزرگ سیاهت، مثل درخشش اسرار تو تاریکی شب.
من دیوانه توام، زیبای سیه چشم من.
با اینکه سرانجام عشقمون رو نمیدونم، من به خاطر عشقم به چشمان سیاه تو این آهنگ رو ساختم.
چشم سیاه!