همهی عمرم منتظر بودم
که تو، افسانهای بیاری توی راهم
توی رویایی بیمعنی زندگی میکردم
درست نیست، من حس امنیت نمیکنم
من حس امنیت نمیکنم...
شکسته و پوچ تو ناامیدی رها شدم
می خوام نفس بکشم، هوا پیدا نمی کنم
از اون بالا می فرستی برام، فکر کردم
ولی من با تو هیچوقت عاشقی نکردم
خیلی بیشتر باید بگم
کمکم کن راهی پیدا کنم
و اینکه بدونی یا نه، موندم من
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
وقتی این بیرونا سردن
خب، باید بدونی حتمن
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
بیرون به تنهایی رها شدن...
من بت میگم…
همهی عمرم منتظر بودم
که تو، افسانهای بیاری توی راهم
توی رویایی بیمعنی زندگی میکردم
درست نیست، من حس امنیت نمیکنم
من باید… نیایشی کنم
چرا منو مثل یه بازی میدی بازی؟
همیشه کسی هست که مقصرش جلوه دادی
مرد کوچیک و درماندهای و بیخیالی
یه روزی میرسه که شاید بفهمی
دیگه برای گفتن زیاد نمونده چیزایی
ولی امیدوارم پیدا کنی یه راهی
با این حال اینکه بدونی یا نه، موندم من
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
وقتی این بیرونا سردن
خب، باید بدونی حتمن
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
بیرون به تنهایی رها شدن
من بت میگم…
همهی عمرم منتظر بودم
که تو، افسانهای بیاری توی راهم
توی رویایی بیمعنی زندگی میکردم
درست نیست، من حس امنیت نمیکنم
من باید نیایشی کنم
اوه نیایش می کنم
(پدر آسمانیم)
اووه پدر آسمانیم
(خواهشا، بده نجاتم)
اوه بده نجاتم
و اینکه بدونی یا نه، موندم من
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
وقتی این بیرونا سردن
خب، باید بدونی حتمن
که چه حسی داره واقعن
بیرون به تنهایی رها شدن
بیرون به تنهایی رها شدن
همهی عمرم منتظر بودم
که تو، افسانهای بیاری توی راهم
توی رویایی بیمعنی زندگی میکردم
درست نیست، من حس امنیت نمیکنم
من باید... نیایشی کنم